جدول جو
جدول جو

معنی نشخار هکردن - جستجوی لغت در جدول جو

نشخار هکردن
نشخوار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ پَ دَ)
واپس جویدن. اجترار. اجرار. خورده را بار دیگر از گلو به دهان آورده جویدن، چنانکه شتر و بعض حیوانات دیگر. (یادداشت مؤلف) :
چنان دان که بخت بدت خوار کرد
جهان خوردت و باز نشخوار کرد.
اسدی.
نشخوار غمت کنم چو اشتر
چون اشتر مست کف برآرم.
مولوی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نشخوار کردن
تصویر نشخوار کردن
عمل نشخوار را انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشخوار کردن
تصویر نشخوار کردن
((~. کَ دَ))
کنایه از حرف دیگران را تکرار کردن
فرهنگ فارسی معین
آرایش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی